A
Ad Network: به گروه یا شبکههایی گفته میشود که ارتباط بین تبلیغدهندگان و ناشرین را فراهم میکنند. میتوان گفت کهشبکههای تبلیغاتی نقطه تماس تبلیغدهندگان و ناشرین هستند که به مذاکره آنها در مورد عرضه و تقاضای تبلیغات کمک میکنند.
Ad Server: کار مدیریت و توزیع تبلیغات در سرتاسر وبسایتها را بر عهده دارد. ناشرین، شبکههای تبلیغاتی، آژانسها و برخی تبلیغدهندگان از این سرورها استفاده میکنند.
Advertiser: شخص، موسسه یا شرکتی که در جهت آگاه نمودن مردم از یک برند خاص یا افزایش محبوبیت آن، محصولات، خدمات یا رخدادهای آن برند را تبلیغ میکنند.
Affiliate: به افراد یا شرکتهایی گفته میشود که محصولات یا خدماتی را تبلیغ میکنند که متعلق به آنها نیست و در ازای این کار، درصدی از مقدار فروش یا lead حاصل از این تبلیغات را دریافت میکنند.
Alexa Rank: معیاری از ترافیک و رتبه برتری وبسایت است. این مقدار هرچه کمتر باشد نشاندهنده ترافیک بهتر وبسایت است.
Analytics: جمعآوری و تجزیهوتحلیل دادههای بازاریابی را آنالیتیکس مینامند. اغلب کسبوکارها برای به دست آوردن دادههای مورد نیاز خود مانند ترافیک وبسایت، صفحات بازدید شده و … از ابزار Google Analytics استفاده میکنند. در مورد اپلیکیشنها، به دنبال کردن و ارتباط کاربر با وقایع درون اپلیکیشن آنالیتیکس میگویند.
Application Programming Interface) API): مجموعهای از قوانین برنامهنویسی هستند که به اپلیکیشنها اجازه استخراج اطلاعات از سرویس موردنظر را میدهد و از آن اطلاعات برای اپلیکیشن خود یا آنالیز دادهها استفاده میکند. APIها به دست آوردن اطلاعات مورد نیاز برای حل مشکلات مشتریان را تسهیل میکند.
App Store Optimization) ASO): به فرآیند بهینهسازی اپلیکیشن برای بیشتر، راحتتر و سریعتر دیده شدن در جستوجوهای یک اپاستور میگویند. این فرایند شامل رتبهبندی اپلیکیشنها از طریق جستوجوی کلیدواژه در مارکتهای اپلیکیشنها است.
A/B Testing: اگر قصد دارید تأثیر یک تغییر جزئی در نتایج یک آزمایش را ببینید و بهترین گزینه از بین دو گزینه پیش رو را مشخص کنید، آزمون A/B میتواند به شما کمک کند. متغیرهای اینگونه تستها میتواند یکی یا بیشتر باشد، اما از انجام تست با یک متغیر نتایج دقیقتری حاصل میشود. پس از انجام آزمایش بر دو نسخه A و B، نسخه موفقتر بر اساس اندازهگیری معیارهای مورد نظر مشخص و برای سایر مخاطبان اجرا میشود.
Average time on site: یکی از بهترین معیارهای اندازهگیری عملکرد وبسایتها و وبلاگها، متوسط زمان حضور مخاطب در آنها است. پایین بودن این زمان نشاندهنده محتوای خستهکننده یا وجود مشکل در بارگذاری وبسایت است.
Audience: گروهی از مردم که بهاحتمالزیاد در معرض آگهیها و تبلیغات قرار میگیرند.
Automation: استفاده از برنامههای کامپیوتری بهمنظور انجام وظایف تکراری که انسانها مسئول انجام آن بودهاند. در بازاریابی فرآیندهای تکراری در ارتباط با کاربران مانند ارسال ایمیل تائید ثبتنام با کمک اتوماسیون سریعتر و مطمئنتر انجام میشوند.
B
Banner Ad: اولین و یکی از محبوبترین انواع تبلیغات دیجیتال در قالب تصویر و کد HTML که میتواند در وبسایتهای مختلف قرار گیرد تبلیغات بنری است. بنرها در سایزهای مختلف وجود دارند که بهتر است از اندازههای استاندارد آن استفاده کنید.
Bid: میزان هزینه رقابتی است که تبلیغدهندگان مایل هستند به ازای هر اقدام (Action) مانند کلیک، بازدید و … برای هر کاربر به شبکه تبلیغاتی بپردازند. برخی از پلتفرمها قیمت خودکار پیشنهاد میکنند. علاوه بر این استراتژی، امکان وارد کردن bid بهصورت دستی (manually) نیز وجود دارد. اگر این کار بهصورت برخط انجام شود به آن اصطلاحاً RTB (real-time biding)گفته میشود.
Blogging: بلاگ (وبلاگ) درواقع وبسایتی است که بهطور مرتب با محتوا و نوشتههای جدید بهروزرسانی میشود. بلاگ به دلیل دارا بودن محتوای جدید، جذب بازدیدکنندگان جدید، درگیر کردن کاربران فعلی و اشتراکگذاری نظرات مردم نقش بسیار مهمی در دیجیتال مارکتینگ دارد.
Bottom of the Funnel: قسمت پایین قیف بازاریابی به مرحله پایانی سفر مشتری اشاره دارد. در این مرحله مشتریان در فرایند خرید قرار دارند. قیف بازاریابی چیست؟
Bounce Rate: درصدی از بازدیدکنندگان یک وبسایت است که بلافاصله پس از بازدید از صفحه بدون هیچ کلیک یا تعاملی با قسمتهای دیگر وبسایت، صفحه را ترک میکنند. وبسایتها در تلاشاند کمترین میزان نرخ پرش را داشته باشند. میزان بالای این نرخ نشاندهنده وجود مشکل در بارگذاری وبسایت یا جذاب نبودن صفحه وبسایت است. همچنین، نرخ پرش در ایمیل مارکتینگ، درصدی از ایمیلهای ارسالی است که به دلیل مشکلاتی نظیر آدرس ایمیل نامعتبر، بروز نبودن لیست و … به مخاطبان مورد نظر تحویل داده نمیشوند.
Bot: برنامههای خودکار کامپیوتری هستند که میتوانند بهجای انسان با اینترنت ارتباط برقرار کنند، وظایف را خودکارسازی کنند و گاهی هم باعث تحریف در دادهها شوند. این رباتها معمولاً قادر به اجرای کارهای ساده و تکراری هستند.
Brand Awareness: میزان یا سطح آشنایی مشتریان بالقوه با محصولات و خدمات برندها را آگاهی از برند مینامند. افزایش آگاهی از برند یکی از اهداف مهم کمپینهای تبلیغات دیجیتال است.
Business to Business) B2B): نوعی از شرکتها یا معاملات که واسط بین دو شرکت تجاری هستند و مشتریان آنها بهجای اشخاص، سازمانها هستند. بهعنوانمثال، معامله بین یک شرکت تولیدکننده و عمدهفروش یا معامله بین عمدهفروش و خردهفروش از نوع B2B است. مثالی از شرکت B2B شبکههای تبلیغاتی هستند که واسط بین تبلیغدهندهها و ناشرین تبلیغات (دو سازمان یا شخص حقوقی) هستند.
Business to Consumer) B2C): شرکتها یا معاملاتی هستند که واسط بین کسبوکارها و مصرفکنندگان (استفادهکنندگان نهایی محصولات یا خدمات) هستند.
C
Campaign: مجموعهای از کارهای مرتبط و با هدف مشخص است مثلاً کمپینهای تبلیغاتی با هدف معرفی محصول جدید و کمپینهای مسئولیت اجتماعی با هدف بهبود یک بحران اجتماعی اجرا میشوند. در دنیای مارکتینگ، کمپینها پیامهای تبلیغاتی هستند که یک موضوع را به اشتراک میگذارند و محصولات یا خدماتی را در بازار تبلیغ میکنند. در زمینه دیجیتال مارکتینگ، کمپینها از طریق پلتفرمهای تبلیغاتی، شبکههای تبلیغاتی (Ad network)، شبکههای اجتماعی، ایمیل یا سایر پلتفرمهای آنلاین اجرا میشوند.
Customer Acquisition Cost) CAC): کل هزینههای فروش و بازاریابی که برای جذب یک مشتری جدید صورت گرفته است. برای محاسبه این عدد، کل هزینههای بازاریابی در یک مدت مشخص مثلاً یک ماه را جمع و بر تعداد مشتریان بهدستآمده از این تلاشهای بازاریابی تقسیم کنید. بهعنوانمثال، اگر 500 هزار تومان در یک ماه برای بازاریابی هزینه کردهاید و 50 نفر به مشتریان شما بر اساس تلاشهای شما اضافه شده باشد، CAC در آن ماه، 10 هزار تومان خواهد بود.
Content Management System) CMS): یک ابزار که برای ایجاد، ویرایش و مدیریت طیف وسیعی از محتواهای مختلف نظیر تصویر، متن، فیلم و … به کاربرانی که دانش فنی برنامهنویسی صفحات وب را ندارند کمک میکند. این برنامه به ایجاد محتوای قابل جستجو، فهرستبندی، بررسی مخاطبان محتوا و … کمک میکند.
Conversion: زمانی که افراد هدف مورد انتظار شما مانند کلیک بر روی لینک، دانلود کتاب، ثبتنام در خبرنامه، خرید و … را انجام میدهند، اصطلاحاً Conversion یا همگرایی اتفاق میافتد.
Cost Per Action) CPA): یک مدل قیمتگذاری است که تبلیغدهنده زمانی حاضر به پرداخت پول به شبکههای تبلیغاتی میشود که عمل مورد نظر او (کلیک، بازدید کامل ویدئو، پر کردن فرم، عضویت و …) انجام شود. این اصطلاح همچنین به معنی مقدار پرداخت تبلیغدهنده به ازای اجرای هر عمل مذکور است.
Cost Per Click) CPC): یک مدل قیمتگذاری کمپینهای دیجیتال است که تبلیغدهنده به ازای هر کلیک به شبکه تبلیغاتی مبلغی را میپردازد.
Cost Per Complete View) CPCV): یکی از مدلهای قیمتگذاری کمپینهای دیجیتال مارکتینگ است که تبلیغدهنده به ازای هر تماشای کامل ویدئو مبلغ مشخصی را به شبکه تبلیغاتی پرداخت میکند. این نوع از کمپین برای آگاهسازی مردم از برند مناسب است، اما در انتهای ویدئو نیز میتواند دارای یک بنر با CTA باشد که بیننده را به کلیک بر روی آن تشویق میکند.
Cost Per Install) CPI): مقدار متوسط هزینهای است که تبلیغدهنده باید به ازای هر نصب به شبکه تبلیغاتی بپردازد. استفاده از این نوع مدل قیمتگذاری برای افزایش تعداد کاربران یک اپلیکیشن مؤثر است.
Cost Per Lead) CPL): مقدار متوسط هزینهای است که تبلیغدهنده به ازای هر کلیک بر روی تبلیغ که منجر به lead شده است میپردازد. این مقدار از تقسیم مقدار کل هزینه صرف شده در کمپینها بر تعداد leadهای ایجاد شده به دست میآید.
Cost Per Mille) CPM):: کلمه فرانسوی Mille به معنای 1000 است. CPM یک مدل قیمتگذاری است که تبلیغدهنده باید به ازای هر 1000 بار نمایش (impression) تبلیغ خود پول پرداخت کند. این نوع از کمپینها برای کسبوکارهایی مناسب است که هدفشان تنها آگاهی از برند (Brand Awareness) است؛ زیرا در موفقیت کمپین هیچ تضمینی برای اجرای عملی از سمت کاربر وجود ندارد.
Call To Action) CTA): یک لینک متنی، تصویری، دکمه یا لینک وبسایت است که مخاطب را به کلیک بر روی آن تشویق میکند. CTA نقش بسیار مهمی در بازاریابی ایفا میکند، زیرا تبدیل مخاطبان به lead را تسهیل میکند. بنابراین، CTAها باید به اندازه کافی قانعکننده، تشویقکننده و دارای پیشنهاد ارزشمند باشند.
Click Through Rate) CTR): این نرخ، درصد افرادی است که بر روی لینک مورد نظر که معمولاً در یک ایمیل، آگهی، صفحه وبسایت یا … قرار دارد، کلیک میکنند و از تقسیم تعداد کلیکها بر تعداد نمایشهای یک تبلیغ محاسبه میشود. این نرخ یکی از مهمترین معیارها در زمینه دیجیتال مارکتینگ است.
Conversion Rate) CR): درصدی از مردم که به سمت هدف شما همگرا میشوند و اقدام مورد نظر شما را انجام میدهند. بهعنوانمثال، اگر هدف مورد نظر شما فروش محصول باشد و تبلیغ محصول به 10 نفر نمایش داده شود و 6 نفر بر روی آن کلیک و 4 نفر محصول را خریداری کنند، نرخ همگرایی 40 درصد خواهد بود.
Creative Set: [در تپسل] مجموعهای از ویدئوهای تبلیغاتی، بنرهای طراحیشده در انتهای ویدئو و لینک شمارش تعداد نصب و یا تعداد کلیک (که در یکی از Third Partyها ساختهشده) است که ساخت کمپین در نوبتهای متعدد را آسان میکند.
Content: محتوا بخشی از اطلاعات است که با هدف افزایش آگاهی، جذب مشتریان و افزایش تعاملات مشتریان در قالبهای مختلف نظیر وبلاگ، ویدئو، پستهای شبکههای اجتماعی، عکس، اسلاید، GIF و … تولید میشود. محتوا نقش بسیار مهمی در افزایش ترافیک و موفقیت استراتژی بازاریابی ایفا میکند.
Customer Relationship Management) CRM): شیوهها، استراتژیها و فناوریهایی است که شرکتها برای مدیریت و آنالیز تعاملات و دادههای مشتریان با هدف بهینهسازی روابط شرکت با مشتریان، حفظ آنها و افزایش فروش انجام میدهند. سیستمهای CRM برای جمعآوری اطلاعات مشتریان در کانالهای مختلف طراحی شدهاند.
Customer Behavior: به فعالیتهای یک کاربر مانند دانلود فایلها، تماشای ویدئو یا خریداری محصولات گفته میشود که بهمنظور بهینهسازی مارکتینگ قابل دنبال کردن، اندازهگیری، ارزیابی و آنالیز هستند.
Customer Events/Attribute: دادههایی است که در مورد رفتار و اطلاعات کاربران توسط CRM جمعآوریشده و برای شخصیسازی استفاده میشود.
Customer Permissions: درخواستهایی است که برندها و کسبوکارها از مشتریان و مخاطبان خود برای دریافت اطلاعات شخصی، دسترسی به دستگاه و دادههای دیگر آنها دارند. این دادهها میتواند شامل موقعیت جغرافیایی مخاطبان، اجازه دسترسی به برخی عناصر تلفن همراه و اجازه برای ارسال ایمیل باشد.
Content Optimization System) COS):: این سیستم، نوعی سیستم مدیریت محتوا (CMS) است، اما برای ارائه محتواهای شخصی به مشتریان، بهینهسازی شده است.
Conversion Rate Optimization) CRO): شاخهای از دیجیتال مارکتینگ است که هدف آن بهبود نرخ همگرایی است. CRO در واقع تلفیقی از روانشناسی، بازاریابی و طراحی وبسایت است. در این شاخه، ابتدا رفتار بازدیدکنندگان وبسایت را شناسایی و در انتها آن را بهینهسازی میکنند. برای این منظور از تکنیکهایی نظیر تست A/B استفاده میشود. CRO به معنایبهینه سازی نرخ تبدیل می باشد.
Customer Journey: سفر مشتری، اصطلاحی است که بهمنظور توصیف رابطه مداوم بین مصرفکننده و محصول یا برند استفاده میشود. سفر مشتری هم در دنیای کسبوکارهای B2B و هم B2C استفاده میشود. این اصطلاح به معنای هدایت مشتری، تعامل مداوم با او و بهنوعی همراهی با او در طول آشنایی و استفاده از محصولات و خدمات است.
Customer Retention: معیاری است که به تعداد مشتریانی اشاره دارد که تعاملات خود با برند را ادامه میدهند. این معیار معمولاً در یک دوره زمانی معین اندازهگیری میشود. بهعنوانمثال، چه تعداد از مشتریان جدید در دو ماه اخیر به تعاملات خود با برند ادامه دادهاند.
D
Dashboard: داشبورد یک از ابزارهای مدیریت اطلاعات است که بهمنظور دنبال کردن KPIها، معیارها و سایر نقاط کلیدی مرتبط با کسبوکار، دادههای پرتالی بر روی کامپیوتر ارائه میدهد. داشبورد از طریق تصویرسازی دادهها، مجموعه دادههای پیچیده را بهگونهای قابل فهم ساده میکند تا کاربران با نگاهی گذرا بتوانند از عملکرد کسبوکار خود اطمینان حاصل کنند.
Deep Linking: این لینک، کاربر را به یکی از صفحات داخلی اپلیکیشن منتقل میکند و بدین ترتیب، کاربر راحتتر و سریعتر به سمت اقدام بعدی هدایت میشود.
Digital Marketing: بازاریابی محصولات یا خدمات با بهرهگیری از فناوریهای دیجیتال نظیر اینترنت و همچنین استفاده از کانالهای دیجیتال نظیر تلفنهای همراه، وبسایت، رسانههای اجتماعی، ایمیل، اپلیکیشنهای موبایل و … است.
Directory: یک وبسایت شامل لیستی از صفحات با موضوعات مشابه است. برخی از دایرکتوریها دارای لیستی از مشاغل موجود در هر منطقه جغرافیایی هستند که به آنها فهرست محلی نیز میگویند. این لیستها یکی از راههای حضور در دنیای دیجیتال است. کسبوکارها با ثبت نام و اطلاعات تماس خود در این فهرستها، راحتتر در نتایج جستوجوی کاربران پدیدار میشوند.
Display Ads: تبلیغات موجود در شبکههای نمایشی که میتواند در فرمتهای مختلف مانند تصویر، فلش و ویدئو باشد. معمولترین نوع آنها، تبلیغات بنری است که در سراسر وبسایتها، وبلاگها، شبکههای اجتماعی و درون اپلیکیشن دیده میشود.
Display Network: شبکهای از وبسایتها و اپلیکیشنها است که تبلیغات نمایشی را در صفحات وبسایت خود نشان میدهند. کسبوکارها میتوانند در این شبکهها مصرفکنندگان خود را بر اساس موضوعات و کلمات کلیدی مورد جستجو، قرارگیری در صفحات خاص و هدفگیری مجدد (Remarketing)، مورد هدف قرار دهند.
Domain Name: یک نام منحصربهفرد و متشکل از حروف، اعداد، خط تیره و نقطه برای نامگذاری یک وبسایت است.
Dynamic Content: اطلاعات دائماً بهروز شده است که برای شخصی کردن پیامها و تعاملات مشتریان استفاده میشود. در واقع، بهجای استفاده از ویژگیهای آماری مشتریان مانند نام، شهر، جنسیت و … از APIها و سیستمهای اختصاصی خود برای ایجاد محتوای مرتبط و پویا استفاده میکنند و این محتوا میتواند شامل هر چیزی از آبوهوا گرفته تا برنامه زمانبندی فیلمها یا تیتر خبرها باشد.
E
EBook: نسخههای دیجیتال از کتاب است که در فرمتهایی نظیر pdf منتشر میشود و اغلب بازاریابان برای تولید lead استفاده میکنند. محتوای این EBook ها معمولاً طولانیتر از پستهای وبلاگ است و بهصورت جزئیتر به موضوعات میپردازد.
Ecommerce: کسبوکارهایی که بهصورت آنلاین تجارت میکنند. رایجترین نوع تجارت آنلاین، خردهفروشان آنلاین هستند که محصولات را بهطور مستقیم به مصرفکنندگان میفروشند.
eCPM: درآمد مؤثر حاصل از هر هزار نمایش کامل تبلیغ به کاربران را eCPM میگویند. این پارامتر یکی از اصلیترین معیارها برای انتخاب شبکه تبلیغاتی و کسب درآمد از آن است.
Editorial Calendar: چیزی شبیه به نقشه برای تولید محتوا است که به شما در تولید بهترین محتوا، یافتن بهترین موضوعات، یافتن مخاطبان هدف و فرکانس انتشار محتواها کمک میکند. استفاده از این تقویم محتوا باعث نظم بیشتر و برطرف کردن مشکلات محتوایی میشود.
Email Automation: ارسال خودکار ایمیلها با استفاده از نرمافزارهای مربوط به ایمیل مارکتینگ را اتوماسیون ایمیل مینامند. ایمیلهای خوشآمد گویی، تأیید خرید و … از جمله ایمیلهایی هستند که با استفاده از سیستمهای اتوماسیون ارسال میشوند.
Email List: مجموعهای از آدرسهای ایمیل است که برای ارسال کمپینهای هدفمند ایمیلی کاربرد دارد. روشهای مختلفی برای جمعآوری ایمیلهای این لیست وجود دارد. لیست ایمیلها معمولاً بر اساس میزان تعاملات و ویژگیهای فردی مشترکین تقسیمبندی میشود.
Email Marketing: استفاده از ایمیل در بازاریابی و با هدف جذب مشتری، افزایش فروش، حفظ ارتباط مشتری با برند و … راایمیل مارکتینگ میگویند.
Engagement Rate: معیاری است که میزان تعاملات مشتریان (تعداد لایک، کامنت، اشتراکگذاری و …) با یک بخش از محتوا را توصیف میکند.
Evergreen Content: محتواهای ارزشمند، باکیفیت، استاندارد و صریحی هستند که حتی پس از گذشت مدت زمان طولانی از انتشار آن نیز مورد توجه قرار میگیرد و همچنان برای خوانندگان ارزشمند هستند. اینگونه پستها به دلیل ایجاد سئو خوب برای بازاریابان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
F
Fill Rate: درصد وجود تبلیغ بیانگر نسبت تعداد نمایشهای موفق تبلیغ به تعداد کل درخواستهای ارسالی از یک رسانه به شبکه تبلیغاتی است. برای مثال، اگر یک اپلیکیشن در یک ساعت هزار درخواست نمایش تبلیغ به کاربرانش را به شبکه تبلیغاتی ارسال کند اما شبکه تبلیغاتی فقط بتواند 500 تبلیغ را برای نمایش به اپلیکیشن بفرستند، درصد وجود تبلیغ 50درصد خواهد بود. در این ویدئو بیشتر با مفهوم Fill Rate آشنا شوید.
Frequency: تعداد دفعات انجام کاری در واحد زمان را فرکانس میگویند. در بازاریابی دیجیتال اصطلاحاتی مانند فرکانس نمایش تبلیغ و فرکانس ارسال ایمیل بیانگر تعداد نمایش تبلیغات به یک کاربر یا ارسال ایمیل در طول یک مدت مشخص است.
Frequency Capping: تنظیم یک محدودیت برای فرکانس نمایش تبلیغات به یک کاربر در طول مدت زمان معین است. بهعنوانمثال، تپسل میتواند فرکانس نمایش تبلیغات به کاربر را بهگونهای تنظیم کند که هر کاربر یک تبلیغ را بیش از سه بار مشاهده نکند.
Friction: هر عنصر موجود در وبسایت که باعث گیج کردن، منحرف کردن و یا استرس برای بازدیدکنندگان شود را Friction میگویند که باعث میشود آنها وبسایت را سریع ترک کنند. استفاده از رنگهای ناسازگار، متنهای طولانی و صفحات فرود با گزینههای زیاد و گیجکننده نمونههایی از friction هستند.
Funnel: زمانی که کاربران خود را از طریق یک قیف از پیش تعریفشده که شامل چندین CTA است، در طی مراحل مختلف به سمت هدف مورد نظر خود هدایت میکنید، در حال استفاده از قیف بازاریابی هستید. قیف بازاریابی در واقع روشی برای تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان ثابت در طول دوره سفر مشتری است.
G
Google Analytics: یکی از ابزارهای کاربردی و رایگان تجزیهوتحلیل وبسایت است که توسط Google ایجاد شده است. ترافیک وبسایت، نرخ همگرایی، معیارهای کاربری، مقایسه دادهها و میزان تأثیر هر کانال بازاریابی بر کسبوکار از جمله اطلاعاتی است که توسط این ابزار اندازهگیری میشود.
Google AdWords: سرویس تبلیغات آنلاین شرکت گوگل است. این سیستم به تبلیغدهندگان اجازه میدهد بهمنظور دستیابی به مشتریان، تبلیغات خود را از طریق شبکههای جستجو نمایش دهند. این سیستم مدلهای قیمتگذاری مختلفی را پیشنهاد میدهد که به قیمت پیشنهادی (bid) کسبوکارها برای کلمات کلیدی مورد نظرشان بستگی دارد.
Google My Business: پلتفرمی است که کسبوکارها میتوانند بهمنظور حضور در صفحه نتایج جستجو اطلاعاتی نظیر نام، آدرس وبسایت، آدرس، نقشه، شماره تلفن، ساعات کاری را در آن وارد کنند. به دلیل جستجوی این پلتفرم بر اساس منطقه جغرافیایی، حضور در آن برای کسبوکارهای محلی مفید و ضروری است.
H
Hashtag: عبارتهایی است که بدون فاصله با نماد # نوشته میشود و برای برچسبگذاری محتوا بهمنظور راحتتر دیده و پیدا شدن توسط کاربران استفاده میشود. هشتگها اغلب در پستهای شبکههای اجتماعی و بلاگها استفاده میشوند.
Header: به قسمت بالای صفحات وبسایت که معمولاً شامل لوگو و منوی وبسایت است گفته میشود.
HTML: این واژه مخفف عبارت Hypertext Markup Language است و در واقع، مجموعهای از کدها به زبان برنامهنویسی است که برای چگونگی نمایش یک صفحه وبسایت در مرورگر استفاده میشود و در واقع، ساختار اصلی وبسایت را تشکیل میدهد.
Hyperlink: یک کد HTML است که ارتباط بین دو صفحه وبسایت را فراهم میکند و اغلب بهصورت برجسته و با رنگ متفاوت مشخص میشود. این لینکها میتوانند تصویر یا نوشته باشند. از طریق کلیک بر روی این لینکهای برجسته، میتوان مستقیماً به صفحه تعیینشده رفت.
I
Internet Marketing) IM): استفاده از اینترنت توسط صاحبان کسبوکار و توسعهدهندگان برای بازاریابی محصولات و خدمات را اینترنت مارکتینگ میگویند که روشهای مختلفی دارد.
Impressions: تعداد دفعاتی که آگهی تبلیغاتی یک شرکت به مخاطبان نمایش داده میشود را impression میگویند. همچنین، به تعداد دفعاتی که صفحه وبسایت بازدید میشود نیز impression میگویند. بهعنوانمثال، اگر دو بازدیدکننده 5 صفحه وبسایت را ببینند، تعداد impression، 10 خواهد بود.
In-App Ads: یکی از روشهای دیجیتال مارکتینگ است که تبلیغدهندگان، آگهیهای خود را در قالبهای مختلف نظیر بنر تبلیغاتی، ویدئو و … توسط شبکههای تبلیغاتی در اپلیکیشنهایی که ناشرین آنها مایل به انجام این کار هستند، نمایش میدهند.
In-App Message: پیامهای درون برنامهای، پیامهای دیجیتالی هستند که مردم تنها زمانی قادر به دریافت آنها هستند که در حال استفاده از اپلیکیشن باشند.
In-App Purchase: خرید محصولات یا خدمات از طریق اپلیکیشنهای موجود روی موبایلها و تبلتها را خرید درون اپلیکیشن میگویند. این اصطلاح همچنین به خریدهای ریالی اقلام مختلف درون بازیها مثل خرید سکه، الماس و … هم گفته میشود.
Inbound Marketing: بازاریابی درونگرا یک بازاریابی غیرمستقیم محسوب میشود و تمرکز آن بر افزایش مشتریان از راههایی غیر از تبلیغات تهاجمی است. این نوع از بازاریابی از طریق قیف بازاریابی با مشتریان ارتباط برقرار میکند و بهجای فروش مستقیم، از طریق جلب اعتماد مخاطب در طول یک مسیر، او را به مشتری تبدیل میکند. اینجا بیشتر در مورد این مدل بازاریابی بخوانید.
Incentive Traffic: ترافیکی است که توسط مردم به ازای دریافت پول، پاداش یا جایزههای بازی برای انجام کاری نظیر تماشای کامل ویدئوی تبلیغاتی، نصب اپلیکیشن، پر کردن نظرسنجی انجام میشود.
Infographic: یک قطعهی کاملاً بصری از محتوا برای نمایش ساده و تصویری مفاهیم پیچیده است که در بین بازاریابان دیجیتال از محبوبیت زیادی برخوردار است.
Influencer Marketing: بازاریابی تأثیرگذار نوعی بازاریابی است که از افراد تأثیرگذار بر جامعه بهمنظور رساندن پیامهای تبلیغاتی در قالبی الهامبخش استفاده میکند. این افراد تأثیرگذار با دریافت مقداری پول از تبلیغدهندگان این کار را بهصورت غیرمستقیم و بهگونهای که برای مخاطبان جذاب باشد، انجام میدهند.
IP Address: یک شماره منحصربهفرد برای هر دستگاه استفادهکننده از اینترنت است. از این آدرس برای تشخیص محل دستگاه و تشخیص آن از سایر دستگاههای در حال استفاده از اینترنت استفاده میشود. شما نیز میتوانید آدرس IP عمومی خود را از طریق جستجو عبارت “What is my IP Address?” پیدا کنید.
Interstitial Ads: آگهیهایی هستند که بین دو صفحه محتوایی زمانی که بازدیدکننده وبسایت از یک صفحه به صفحه دیگر وبسایت هدایت میشود، ظاهر میشوند. بهتر است. در اپلیکیشنهای موبایل هم از این مدل تبلیغاتی استفاده میشود ولی باید آن را فقط در جایگاههای مخصوصی قرار داد تا باعث تخریب تجربه کاربری نشود.
Install Attribution: اطلاعاتی که بیانکننده محلی است که کاربر را به نصب هدایت کرده است. این اطلاعات برای بازاریابان بسیار مهم است؛ زیرا میتواند جهتدهنده تلاشهای آینده بازاریابی هر کسبوکاری باشد و میزان سرمایهگذاری در هر کمپین را مشخص میکند.
Installation Rate) IR): نسبت تعداد کل نصبها به تعداد کل کلیکهای صورتگرفته در انتهای تبلیغات را IR مینامند.
K
ادامه مطلب در کالج تپسل بخوانید